انتظار رسیدن به «توافق» مطلوب، غیر از انتظار «آب» از «سراب» نمیتواند هیچ مفهوم دیگری داشته باشد. چه رسد به آن که آینده و گشایش اقتصادی کشور و بهبود معیشت مردم را به نتیجه مذاکرات گره بزنیم و در مقابل وعدههای نسیه حریف امتیازات «نقد» بدهیم! و مخصوصا از بازگشت به ظرفیتهای بر زمین مانده خود که اقتصاد مقاومتی تضمینکننده آن است غافل باشیم.
با روی کار آمدن دولت یازدهم با شعار مذاکره و تعامل با جهان، این گونه وانمود شد که دولت پیشین و تیم مذاکره کننده قبلی توان مذاکره نداشته و با خواندن اعلامیه در مذاکرات، نتوانسته مذاکرات را به جلو ببرد. آن ها د رانتقاد از روش تیم مذاکره کننده قبلی اظهار می داشتند که در مذاکره جای دادن و گرفتن است باید چیزی داد و چیزی گرفت. بنابر این باید استراتژی مذاکرات برد- برد در دستور کار قرار داد. آقای آشنا در مصاحبه با خبرنگار صدا و سیمای جمهوری اسلامی گفت که ما برخلاف این شعار که ایرانی ها قالی بافان خوبی هستند و با حوصله سیاست گذاری می کنند، در این موضوع عجله داریم و می خواهیم به سرعت به نتیجه برسیم. به هرحال با تماس تلفنی آقای روحانی با اوباما و شکل گیری مذاکرات دو جانبه ظریف کری، و توافق اقدام مشترک در سوم آذر 92 امید آن می رفت که مذاکرات به نتیجه برسد زیرا غربی ها با اقدامات ایران در توقف هسته ای و اکسید کردن اورانیوم 20درصد و 5درصد نتیجه خودشان را گرفته بودند و به عبارتی برد خودشان را کرده بودند و قاعدتا در ادامه مذاکرات می بایست غربی ها امتیازات لازم را بدهند و به عبارتی الان...
داشتن فرزند سالم وصالح آرزوی انکارناپذیر هر انسانی است واین آرزو محقق نمی شود مگر با احساس مسئولیت وتلاش در تربیت صحیح واصولی واسلامی فرزندان.پدربودن ومادر بودن مسئولیتی بسیار سنگین است و والدین باید قبل از تولد و از زمان انتخاب همسر به فکر تربیت فرزندان باشند چراکه بزرگترین خدمتی که پدر می تواند به فرزندان خود کند انتخاب مادری صالح برای فرزندان آینده خویش است وبالعکس.صالح بودن والدین شرط اساسی صالح تربیت کردن فرزندان است چرا که "فرزندان ما همان طور که هستیم خواهند شد نه آن طور که می خواهیم"!!کسانی که خواهان فرزندصالح هستند قبل از هرچیز خود باید صالح باشند ومراقب رفتار وگفتار خویش.باید از قبل آگاهی لازم را درباره اصول و روش تربیت صحیح واسلامی ازطریق مطالعه ومشاوره کسب نمایند.
برای تربیت صحیح ودرست،اصولی وجود دارد که مهم ترین آن ها...
سبک زندگی اسلامی با سبک زندگی غربی تفاوت ریشه ای وبنیادین دارد...تمامی بدبختی های ما مسلمانان به خاطر دوری وعمل نکردن به اسلام وقران است...تمدن غرب توانسته اسباب"آسایش"را برای انسانها به ارمغان بیاوردولی نتوانسته"آرامش"را برای غربی ها تامین کند.امروزه بیش از هرزمان دیگری در غرب استرس واضطراب وجود دارد....زندگی ما باید خداپسند باشد نه مردم پسند...
این روزها بعد از اظهار نگرانی مقام معظم رهبری نسبت به خطر کاهش جمعیت جوان کشور، ادامه سیاست کنترل جمعیت و شعار معروف «دو بچه کافی است» که در سالهای دولت کارگزاران به عنوان شعاری برای رشد و توسعه اقتصادی در میان مردم و گروههای فرهنگی و سیاسی کشور جای خود را پیدا کرده بود، مورد انتقاد قرار گرفت.
اشتغال زنان شاید به لحاظ مادی واقتصادی فوایدی داشته باشد ولی آسیب ها وخطراتی دارد که عبارتند از:
انقلاب اسلامی که برای حاکمیت اسلام وحکومت الله در ایران وجهان واحیاکردن اسلام سیاسی واجتماعی وزمینه سازی برای ظهور منجی آل محمد(ص) به وجود آمد،از همان ابتدا با دشمنی جبهه کفرونفاق وشرک وصهیونیسم ودر یک کلمه حزب الشیطان قرار گرفت واتاق فکر جبهه استکبار با برنامه ریزی های مختلفٰ سعی کرد تا باانواع جنگ های نظامی وسیاسی واقتصادی وفرهنگی و...این نظام را ازبین ببرد....واما امروز جنگ ،جنگ فرهنگی است...امروزه همه دشمنان اعم از دشمنان خارجی وداخلی باهم متحد شده اند در این جنگ فرهنگی نظام اسلامی را از درون بی محتوا ومردم به ویژه جوانانم را بی ایمان کنند...امروز ماهواره ،خمپاره فرهنگی دشمن است....
امروز همه دلسوزان اسلام وانقلاب به خصوص نخبگان وعلما واساتید ودانشجویان ومعلمان و...باید به کارفرهنگی اهمیت ویِژه قائل شویم وبا فکرکردن وبرنامه ریزی دقیق نقشه های شوم دشمنان را ناکام گذلریم....امروز ما با "فتنه فرهنگی" مواجه هستیم...
سوال اساسی این است که اولویت های کار فرهنگی کدامند؟
در چند سال اخیر گفتمان های زیادی در کشور مطرح شده:"اصلاحات"؛"اصولگرایی"؛"خدمت"؛"عدالت"؛"مهرورزی"و...
قبل از هرچیزی باید آن گفتمان "تعریف" شود.اعتدال گفتمانی است که بیشتر منسوب به آقای هاشمی رفسنجانی است و در دولت جدید به این گفتمان بیشتر پرداخته می شودوآقای روحانی درواقع دارد گفتمان هاشمی را مطرح وپادویی این گفتمان را می کند.قبل از هرچیز بایستی "اعتدال" را خوب تعریف کرد ومصادیق ومبانی آن را مشخص نمود....قبلا هم واژه هایی چون اصلاحات واصولگرایی و...در فضای کشور مطرح بودند....
اگر اعتدال به معنای دوری از افراط وتفریط و بر اساس حق وعدل باشد.اگر مبنای اعتدال اسلام باشدنه اشخاص وجریان خاص!آن هم اسلام علوی نه اسلام معاویه ای!!اسلام ناب محمدی(ص) نه اسلام آمریکایی!! اسلام انقلابی نه اسلام زر وزور وتزویر! اگر معیار اعتدال پیامبر(ص) وائمه معصومین باشندنه هاشمی وروحانی! خوب است....اعتدال یک اندیشه مبنایی است نه یک جریان سیاسی...
ولی اگر اعتدال در مقابل واژه انقلاب باشد و واژه ای برای سرکوب عناصر انقلابی ومومن وغیور باشد.اگر اعتدال به معنای سکوت در مقابل توهین در مقابل حمله به اصول وارزشها ومقدسات باشد.اگر به معنای سازش با جبهه باطل ودشمنان قسم خورده اسلام وانقلاب باشد.ما این اعتدال را قبول نداریم .برخی افراد راحت طلب وقدرت طلب وعافیت طلب افراد انقلابی ومومن را افراطی می نامند اینها اگر رویشان می شد امام علی (ع) وامام حسین و...وامام خمینی را هم افراطی می نامیدند.مصداق اعتدال واصلاح طلبی واصولگرایی، امام خمینی وامام خامنه ای است نه هاشمی وخاتمی وروحانی واحمدی نژادو...
حرکت بین حق وباطل اعتدال نیست.اعتدال یعنی براساس حق حرکت کردن
اصلاحات هم یعنی مبارزه با فقروفساد وتبعیض نه تیشه به ریشه دین زدن!اصلاحات مبتنی بر اسلام را قبول داریم نه اصلاحات به معنای رفرمیسم (reformism)غربی!!
"واذا قیل لهم لاتفسدوافی الارض قالوا انما نحن مصلحون(بقره؛ص2)"
وقتی به آنها گفته می شود که در زمین فسادنکنید می گویند ما اصلاح طلبیم!!
ما اصلاحات حسینی را قبول داریم نه اصلاحات امریکایی!
دراصولگرایی هم اصول، اسلام وانقلاب وولایت فقیه است نه منافع حزبی وگروهی!!